در بیع شرط (۴۵۸-۴۶۳)

۳۹۴
نظریه شماره ۱۰۹۴۹/ ۷ مورخ ۱۰/ ۱۲/ ۱۳۷۹ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
به موجب ماده ۴۴۹ قانون مدنى فسخ به هر لفظ یا فعلى که دلالت بر آن نماید حاصل مى‏شود. بنابراین از ماده فوق الذکر و ماده ۶۹ قانون ثبت اسناد و املاک کشور چنین استنباط مى‏گردد که حصول فسخ موکول به اعلام آن بوده و کسى‏که مدعى فسخ معامله است ضرورت دارد که اراده خود مبنى بر فسخ معامله را به طرف دیگر معامله اعلام نماید. آنچه در استعلام تحت عنوان خیار شرط آمده است در واقع همان بیع شرطى یا معاملات با حق استرداد است که در مواد ۳۳ الى ۴۰ قانون ثبت آمده است و آن معاملاتى است که سبب انتقال قطعى ملک نمى‏شوند، بلکه در امر مالکیت تا پایان مدت خیار تزلزل وجود دارد و حقوقدانان بر این عقیده‏اند که چون العقود تابعه للقصود … به جهت آن‏که در جامعه ما عموما در چنین معاملاتى قصد و اراده حقیقى به نقل و انتقال ملک وجود ندارد، بلکه منظور اصلى همان گرفتن وام و دادن بهره است و این معامله وثیقه آن معامله است لذا آن را فاقد آثار نقل‏وانتقال مى‏شناسند … شوراى نگهبان هم حسب نظریه شماره ۴۸۹۸ مورخ ۱۹/ ۹/ ۱۳۶۴ چنین اظهار نظر نموده است که: در بیع شرط خیار و نحو آن‏که پس از انقضاء مدت و عدم اخذ به خیار و انتفاء موضوع شرط مورد معامله ملک طلق مشترى است و بنابراین ترتیبات مقرر در ماده ۳۴ اصلاحى قانون ثبت مغایر با موازین شرعى است.