در اثر معاملات (۲۱۹-۲۳۱)

۳۶۶
نظریه شماره ۲۹۲۸/ ۷ مورخ ۵/ ۴/ ۱۳۷۹:
در صورت فوت فروشنده، حسب مقررات ماده ۲۱۹ قانون مدنى، دادخواست باید به طرفیت ورثه انحصارى متوفى که قائم‏مقام قانونى وى هستند داده شود، ورثه مزبور در صورت توافق بدون رأى دادگاه نیز با داشتن گواهى حصر وراثت مى‏توانند سند رسمى را به نام خریدار تنظیم نمایند.

نظریه شماره ۸۱۶۵/ ۷ مورخ ۵/ ۱۲/ ۱۳۷۶:
با توجه به مواد ۲۱۸ و ۲۱۸ مکرر قانونى مدنى اصلاحى سال ۱۳۷۰ براى ابطال معامله به قصد فرار از دین کافى است که دادگاه بر اساس اسناد ذمه مسلم الصدور، اصل دین و قصد فرار و صورى بودن معامله را احراز نماید که در آن صورت مى‏تواند اتخاذ تصمیم نماید. بنابراین اگر منظور دادگاه صدور حکم بر ابطال معامله است اولا باید دادخواست به طرفیت انتقال‏دهنده و انتقال‏گیرنده داده شود، ثانیا وجود دین و قصد فرار از دین و صورى بودن معامله (نه حقیقى بودن آن) احراز شود و براى احراز دین صدور حکم پرداخت وجه چک به دارنده آن (ضرر و زیان) از دادگاه کیفرى مى‏تواند دلیل باشد.
367
نظریه شماره ۱۸۴۲/ ۷ مورخ ۹/ ۳/ ۱۳۷۸ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
با ابلاغ دادنامه مبنى بر برائت فروشنده از ممنوعیت معاملات و به لحاظ ماده (۲۲۳) قانون مدنى معامله انجام شده صحیح است و به اعتبار خود باقى است.
368
نظریه شماره ۱۵۶۲/ ۷ مورخ ۲۳/ ۴/ ۱۳۶۱ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
هرگاه شخصى تعهد به انجام امرى نماید که انجام آن امر قانونا ممنوع باشد چنین تعهدى باطل است و نمى‏توان از دادگاه الزام متعهد را به انجام تعهد مطالبه نمود و چون در فرض طرح شده که بر انتقال زمین مزروعى یا شهرى تعهد شده است با وجود منع قانونى بر انتقال مورد تعهد اساسا متعهد نمى‏توانسته به تعهد خود عمل نماید بنابراین دادگاه نیز حق ندارد بر امر خلاف قانون صحه گذاشته و حکم به انجام به تعهد صادر کند. ضمنا چون عدم انجام تعهد خارج از حیطه اقتدار است لذا با اجازه حاصله از مواد ۲۲۷ و ۲۲۹ قانون مدنى از جبران خسارات نیز معاف مى‏باشد.
369
نظریه شماره ۱۵۶۲/ ۷ مورخ ۲۳/ ۴/ ۱۳۶۱ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
هرگاه شخصى تعهد به انجام امرى نماید که انجام آن امر قانونا ممنوع باشد چنین تعهدى باطل است و نمى‏توان از دادگاه الزام متعهد را به انجام تعهد مطالبه نمود و چون در فرض طرح شده که بر انتقال زمین مزروعى یا شهرى تعهد شده است با وجود منع قانونى بر انتقال مورد تعهد اساسا متعهد نمى‏توانسته به تعهد خود عمل نماید بنابراین دادگاه نیز حق ندارد بر امر خلاف قانون صحه گذاشته و حکم به انجام به تعهد صادر کند. ضمنا چون عدم انجام تعهد خارج از حیطه اقتدار است لذا با اجازه حاصله از مواد ۲۲۷ و ۲۲۹ قانون مدنى از جبران خسارات نیز معاف مى‏باشد.