در صلاحیت ذاتی و نسبی دادگاه‌ها (۱۰-۲۵)

۱۱
نظریه شماره ۱۹۷۹/ ۷ مورخ ۹/ ۳/ ۱۳۸۰ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
اصولا دعوى در دادگاهى اقامه مى‏شود که محل اقامت خوانده در حوزه قضائى آن قرار دارد ازاین‏رو ماده ۱۱ قانون آیین دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى مقرر داشته:
«دعوا باید در دادگاهى اقامه شود که خوانده در حوزه قضائى آن اقامتگاه دارد …» اما مقنن در مواردى از این قاعده عدول نموده و امکان طرح دعوى را در دادگاه‏هاى دیگر تجویز نموده که مقررات ذیل همان ماده و نیز مقررات مذکور در موارد ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ همان قانون از جمله این موارد مى‏باشد. بنابراین طرح دعوى در دادگاهى غیر از دادگاه محل اقامت خوانده در صورتى ممکن است که در قوانین صریحا پیش‏بینى شده باشد با این تذکر که قوانین مغایر با قانون مذکور طبق ماده ۵۲۹ ملغى است و با- توجه به این‏که در فرض استعلام نشانى یکى از خواندگان مشخص است و سایر خواندگان اقامتگاه مشخصى ندارند. خواهان باید در دادگاه محل اقامت خوانده‏اى که اقامتگاه وى مشخص است طرح دعوى نماید و در این صورت اقامه دعوى در دادگاه‏هاى دیگر من جمله دادگاه محل اقامت خواهان قانونا جائز نیست.
۱۲
نظریه شماره ۱۲۹۴۳/ ۷ مورخ ۱۰/ ۲/ ۱۳۸۰ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
به صراحت ماده ۱۲ قانون آیین دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى دادگاه صلاحیتدار براى رسیدگى به خواسته الزام فروشنده به انتقال سند رسمى مورد معامله دادگاه محل وقوع مال غیر منقول مى‏باشد، اگرچه خوانده در آن حوزه مقیم نباشد.
۱۳
از نظریه شماره ۵۰۵۷/ ۷ مورخ ۱۷/ ۵/ ۱۳۸۰ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه‏
: دادگاه وفق ماده ۱۹ قانون آیین دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى رسیدگى به دعوى مطروحه را متوقف مى‏نماید (قرار توقف دادرسى).