بیع مقابضه
رک. بیع شایع
رک. بیع شایع
(فقه) هرگاه در بیع اخبار از رأس المال کنند وکمتر از مقدار رأس المال فروشند آنرا بیع مواضعه نامند.
(فقه) بیعی که مبیع آن را حین بیع عرفا وزن می کنند مانند هندوانه وگندم وگوجه فرنگی. بیع پرتقال بیع موزون در زمان ما نیست و هم چنین است بیع […]
(مدنی- فقه) بیعی که ثمن آن کلی و برای پرداخت آن موعدی معین شده باشد (خواه مبیع عین معین یا کلی در ذمه باشد) اسم دیگرآن بیع مؤجل است.
اسم عامیانه بیع کالی بکالی است (رک. بیع کالی به کالی)
(مدنی- فقه) بیعی است که متاع و قیمت هردو حال باشند یعنی برای دادن آنها موعدی مقرر نکرده باشند. بهمین جهت آنرا بیع حال (درمقابل بیع مؤجل) نیز گفته اند.
مرادف بیع مواضعه است (رک. بیع مواضعه).
(مدنی- فقه) بیعی که مبیع آن موقوفه باشد که در موارد استثنائی بتجویز قانون فروخته می شود (ماده ۸۸ قانون مدنی).
(مدنی) مقداری از ثمن است که ازباب اطمینان بایع ازطرف مشتری باو پرداخت می شود خواه تسلیم مبیع، مدت داشته باشد (مانند بیع سلم) خواه مدت نداشته ولی آوردن مبیع […]
(فقه) در حقوق اساسی اسلام نوعی از شیوه انتخابی برای تعیین جانشین رسول اکرم (ص) است. شرائط بیعت در قانون معین نشده و مشخصات عرفی آن که در چهارده قرن […]