بیع کالی به کالی
(فقه) کالی در لغت بمعنی مؤخر است ازفعل ماضی ((کلاء)) بروزن نصر بمعنی تأخر. وکالی به کالی بمعنی نسیه به نسیه است و آن بیعی است که پرداخت ثمن و […]
(فقه) کالی در لغت بمعنی مؤخر است ازفعل ماضی ((کلاء)) بروزن نصر بمعنی تأخر. وکالی به کالی بمعنی نسیه به نسیه است و آن بیعی است که پرداخت ثمن و […]
(فقه- مدنی) هرگاه مبیع کلی باشد نه عین مشخص (مانند مبیع در بیع سلف) آن بیع را بیع کلی نامند و اگرمبیع عین شخصی باشد آن بیع را بیع شخصی […]
رک. بیع نسیه
(مدنی- فقه) بیعی است که ثمن و ثمن هردوکلی در ذمه باشند. این بیع در فقه باطل است ودرعبارات قانون مدنی هر چند صریحا ابطال آن دیده نمیشود ولی تا […]
(مدنی- فقه) بیع به کمتراز ثمن المثل را که عالما عامدا صورت گرفته باشد گویند معمولا بین خویشاوندان ودوستان نزدیک واقع میشود مانند اینکه خانه ای را که دویست هزار […]
(فقه) هرگاه دربیع اخبار از رأس- المال کنند وزیادتر از رأس المال فروشند آنرا بیع مرابحه نامند.
(فقه) هرگاه در بیع اخبار از رأس – المال نکنند بیع را بیع مساومه گویند.
(فقه- مدنی) هرگاه مبیع، حصه مشاع باشد آن بیع را بیع مشاع نامند مثل اینکه دو برادرکه درخانه ای شریکند یکی سهم خود را بثالث بفروشد.
(فقه) الف – بیعی است که ایجاب وقبول آن لفظی نباشد. معاطات ممکن است از طرفین معامله یا ازیکطرف باشد. ب – بیعی که ایجاب و قبول آن لفظی نبوده […]
(فقه – مدنی) هرگاه مبیع در حین عقد وجود نداشته باشد آن بیع را بیع معدوم نامند که مطابق مقررات کشورباطل است. مثلا اگرکسی پرتقال باغی را در فصلی که […]