در بیان اموال (۱۱-۲۸)

۳۲۸
نظریه شماره ۱۵۵۸/ ۷ مورخ ۲/ ۷/ ۱۳۷۶ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
اعضاى بدن مال نبوده و قابل فروش نمى‏باشد، ولى شخص مى‏تواند آن را در حیات یا ممات به دیگرى اهداء کند و در عوض مالى دریافت نماید. (بر اساس قانون پیوند اعضاى بیماران فوت شده یا بیمارانى که مرگ مغزى آنان مسلم است مصوب ۱۷/ ۱/ ۱۳۷۹)
329
نظریه شماره ۲۷۰۸/ ۷ مورخ ۹/ ۴/ ۱۳۸۰ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
چون طبق ماده ۱۲ قانون مدنى و مواد بعدى آن، مال غیر منقول آن است که از محلى به محل دیگر نتوان نقل نمود اعم از این‏که استقرار آن ذاتى باشد یا به واسطه عمل انسان، به نحوى که نقل آن مستلزم خرابى نقص خود مال یا محل آن بشود و چون نقل‏وانتقال تلفن اعم از ثابت و سیار و همچنین امتیاز آن ممکن است و مستلزم خرابى یا نقص محل نیست لذا انتقال حق امتیاز و همچنین گوشى و لوازم آن مشمول مقررات مربوط به اموال منقول است.
330
نظریه شماره ۱۲۴۰۵/ ۷ مورخ ۱۵/ ۱۲/ ۱۳۷۱ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
عرفا وقتى کسى حق سکنى منزلى را مجانا براى مدتى یا مادام العمر به دیگرى مى‏دهد، غرض احسان به شخص او است و عرف فقط او و خانواده‏اش را مجاز به استفاده مى‏شناسد و تفویض به غیر را خارج از قصد و نیت مالک مى‏داند و بنابراین انتقال مورد سکنى به هر نحو و لو به صورت عاریه به دیگرى مجاز نیست و مالک مى‏تواند خلع ید کسى را که منتفع به او واگذار نموده است از دادگاه بخواهد چه آن‏که استیلا و تصرف شخص ثالث به نحو مذکور بر منزل مورد بحث بدون مجوز قانونى است و بقاى مالکیت مالک بر عین و منفعت در این حالت براى او ایجاد حق خلع ید مى‏نماید.
331
نظریه شماره ۴۵۵۲/ ۷ مورخ ۶/ ۱۰/ ۱۳۶۰:
به موجب مدلول ماده ۲۰ قانون مدنى دعوى راجع به مال الاجاره (اجرت المسمى) از دعاوى راجع به منقول محسوب شده و از شمول مقررات ماده ۲۳ قانون آیین دادرسى مدنى خارج و مشمول مقررات ماده ۲۱ آن قانون است؛ اما راجع به اجرت المثل مورد اجاره چنان‏که از ملاک حکم ماده ۲۰ قانون مدنى نسبت به مال الاجاره مستفاد است این اجرت المثل نیز دین و از لحاظ صلاحیت دادگاه در حکم اموال منقول محسوب است على هذا دعوى مربوط به آن نیز از لحاظ صلاحیت تابع مقررات ماده ۲۱ قانون آیین دادرسى مدنى خواهد بود. به علاوه بر حسب ظهور مدلول ماده ۲۳ قانون آیین دادرسى مدنى، حکم این ماده نسبت به دعاوى مالکیت و حق ارتفاق و حق انتفاع و امثال آنها لازم الرعایه است و دعوى اجرت المثل اعیان مستأجره خارج از مفاهیم و عناوین مذکور است چنانکه مندرجات و مقررات ماده ۱۸ قانون مدنى هم که در زمینه مورد بحث مى‏باشد مؤید نظر بالا است.
نظریه شماره ۱۹۳۳/ ۷ مورخ ۱۶/ ۴/ ۱۳۵۹:
با توجه به تعریفى که از مال غیر منقول و ملحقات آن شده است، سهام شرکت‏ها را نمى‏توان از جمله اموال غیر منقول و یا ملحقات آن دانست و لذا باید آن را از اموال منقول محسوب داشت.
332
نظریه شماره ۳۹۴۳/ ۷ مورخ ۸/ ۷/ ۱۳۵۹ اداره کل حقوقى و تدوین قوانین قوه قضائیه:
قطعات پیش ساخته ساختمان قبل از نصب در ساختمان از مصالح ساختمانى بوده و به صراحت ماده ۲۲ قانون مدنى ایران از اموال منقول محسوب مى‏شود.
333
نظریه شماره ۱۸۲۴/ ۷ مورخ ۱۵/ ۷/ ۱۳۷۴:
مفهوم ماده (۲۴) قانون مدنى صریح و روشن است و به موجب مقررات این ماده طرق و شوارع و کوچه‏هایى که آخر آنها بن‏بست نیست قابل تملک نمى‏باشد، این بدان معنى است که مالکین ساختمان‏هاى اطراف مسیرهاى مذکور نمى‏توانند مالک این‏گونه راهها و کوچه‏ها باشند زیرا در حقیقت راههاى مورد بحث به لحاظ این‏که بن‏بست نیست، مسیر حرکت افراد مختلف و وسائل نقلیه بوده و مالکیت افراد بر آن با توجه به حق سلطه مالک که ممکن است مانع تردد افراد و وسائل نقلیه شود قانونگذار به جهت حفظ حقوق عمومى مالکیت افراد را بر آن ممنوع کرده است و ماده (۴۱) آیین نامه قانون ثبت نیز تصریح دارد بر این‏که نسبت به طرق و شوارع و اراضى و املاکى که مالک خاص ندارند درخواست ثبت پذیرفته نمى‏شود. بنابراین اگر املاکى که قبلا مالک خاصى داشته است جزء طرق و شوارع و به طور کلى اموال عمومى گردد طبق ماده (۴۵) آیین نامه قانون ثبت عمل مى‏شود بالعکس اگر یک منطقه که شامل کوچه‏ها و راهها و ساختمان‏هاى اطراف آن باشد، کلا در طرح‏هاى دولتى و شهرداریها قرار گیرد به لحاظ این‏که از تاریخ اجراء طرح به بعد به جاى استفاده افراد، سازمانهاى دولتى و نظامى و شهردارى‏ها از آن استفاده کرده و کاربرى آن را تغییر خواهند داد و در نتیجه محل مذکور از حالت کوچه و شوارع و راه و اموال عمومى خارج مى‏شود …/

نظریه شماره ۱۸۲۴/ ۷ مورخ ۱۵/ ۷/ ۱۳۷۴:
عدم امکان ثبت ملک، به لحاظ خارج نشدن از ملکیت خصوصى، موجب نمى‏شود که بهاى ملک طبق قانون پرداخت نشود، بلکه مالکین مى‏توانند با اقامه دعوى در مرجع ذى صلاح احقاق حق نمایند و در صورتى که مالکیت قبلى آنان مورد قبول شهردارى باشد باید بهاى آن را وفق قانون به مالکین پرداخت کند.
334
نظریه شماره ۶۰۲۱/ ۷ مورخ ۷/ ۱۲/ ۱۳۶۱:
قانون راجع به اموال بلا صاحب مصوب اردیبهشت‏ماه ۱۳۱۳ مربوط به اموال متوفائى است که وارث او معلوم نیست و نیز اموالى که صاحبان آنها غیر معلوم است و چون در مورد بحث نام و مشخصات مالک ماشین معلوم است ولى محل سکونت او شناسائى نشده مورد با قانون مزبور مطابقت ندارد و باید جستجو و اقدامات لازمه را براى پیدا کردن صاحب ماشین بنمایند و در صورتى که پس از جستجو و کلیه اقدامات لازمه مالک آن را نیابند باید احکام مربوط به اشیاء پیدا شده (فصل اول از باب چهارم قانون مدنى) درباره آن اعمال شود.

نظریه شماره ۳۳۵۵/ ۷ مورخ ۶/ ۹/ ۱۳۶۱:
اموال مجهول المالک اموالى است که قبلا در مالکیت اشخاص بوده و اعراض از آنها مسلم نیست و یا عدم اعراض از آنها محقق مى‏باشد ولى به جهتى از جهات مالک آن شناخته نمى‏شود. علیهذا نسبت به هر مالى که این تعریف صادق باشد آن مال مجهول المالک محسوب است و مقررات اموال مجهول المالک در مورد آن باید اعمال شود و تشخیص این امر به عهده مراجع مربوط است النهایه در موردى که حقوق قانونى به اموال مجهول المالک تعلق گرفته باشد حقوق مذکور قبلا باید استیفاء گردد و سپس مقررات اموال مجهول المالک در مورد آن اعمال شود.

نظریه شماره ۱۹۵۵/ ۷ مورخ ۸/ ۷/ ۱۳۶۰:
ماده ۲۸ قانون مدنى و ماده اول قانون راجع به اموال بلا صاحب مصوب ۱۳۱۳ و ماده ۲ نظامنامه مصوب ۱۳۱۲، ناظر به اموالى است که مجهول المالک بودن آنها مطابق مقررات محرز شده باشد و تشخیص صاحب مال ممکن نباشد، در صورتى که وجوه مورد بحث متعلق به اشخاصى است که با بانک طرف حساب و ارتباط بوده و پس از مراجعه اشخاص مزبور بانک مکلف به پرداخت مى‏باشد بنابراین اموالى که هویت و نشانى صاحبان آنها معلوم است از مصادیق اموال مجهول المالک و بلا صاحب نیست. دادسرا مى‏تواند با مراجعه به نشانى صاحبان دفاتر پس‏انداز پیدا شده که در بانک‏هاى مربوطه موجود است مراتب را به آنان اطلاع دهد یا دفاتر مذکور را در اختیار بانک گذارده و این وظیفه را به عهده بانک محول نماید.

نظریه شماره ۸۵۲/ ۷ مورخ ۱۶/ ۲/ ۱۳۵۹:
اموالى که از مسافرین هواپیما بجا مى‏ماند در صورتى که صاحب آنها معلوم باشد باید به صاحب یا صاحبان آنها تحویل داده شود و مجوزى براى فروش آنها نیست مگر این‏که فاسدشدنى باشد، اما در صورتى که صاحب مال شناخته نشود و مجهول المالک باشد مشمول ماده ۲۸ قانون مدنى است و چون طبق نظامنامه اجراء مواد ۲۸ و ۸۶۶ قانون مدنى مصوب ۱۳۱۲ جمع‏آورى و نگاهدارى اموال مجهول المالک و ترکه اموال بلا وارث به عهده پارکه بدایت محلى است که مال در آنجا واقع است و دادسرا با رعایت نظامنامه مرقوم و ماده ۴ قانون راجع به اموال بلا صاحب مصوب ۱۳۱۳ موظف به اقدام مى‏باشد لذا باید به دادسراى شهرستان مربوط فرستاده شود.

نظریه شماره ۳۸۲۱/ ۷ مورخ ۷/ ۶/ ۱۳۷۸:
مجهول المالک از نظر قانون و مقررات ثبتى به ملکى گفته مى‏شود که ظرف مهلت مقرر (شصت روز از تاریخ انتشار آگهى ماده ۱۰ قانون ثبت که اصطلاحا آگهى مقدماتى نامیده مى‏شود) به وسیله اظهارنامه درخواست ثبت آن نشده و یا اظهارنامه مربوط در مهلت قانونى به ثبت اعاده نگردیده باشد و لو این‏که دارایى مالک معلوم باشد.

نظریه شماره ۱۷۸۴/ ۷ مورخ ۱/ ۴/ ۱۳۷۱:
با توجه به فوریت مذکور در ماده دوم «نظامنامه اجراء مواد ۲۸ و ۸۶۶ قانون مدنى» مصوب ۱۲/ ۴/ ۱۳۱۲ و مقررات ماده سوم قانون تأسیس سازمان جمع‏آورى و فروش اموال تملیکى و اساسنامه آن مصوب ۲۴/ ۱۰/ ۱۳۷۰، پس از احراز بلا صاحب بودن مال، دادسرا باید مال‏و در موارد مشمول ماده ۱۶۷ قانون مدنى قیمت آن را فورا به سازمان جمع‏آورى و فروش اموال تملیکى ارسال دارد. نگهدارى، اداره و فروش اموال مجهول المالک، بلا صاحب، ارث بلا وارث و اموالى که … در اختیار ولى فقیه (حاکم) است، با اذن کلى ولى فقیه، به عهده و در اختیار سازمان مذکور است.